Friday, September 25, 2009

نشست سازمان ملل/ امروز/فیلم


از همان ابتدای سخنرانی بسیاری از کشورها حضور در این جلسه را تحریم نموده بودند و پس از خروج بسیاری از کشورها در حین صحبتهای ا.ن , سخنرانی رئیس دولت کودتا در سازمان ملل در حالی پایان یافت که سالن تقریبا از جمعیت خالی شده بود.
آمریکا، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، آلمان، هلند، کانادا، دانمارک، مجارستان، آرژانتین، استرالیا، نیوزلند، مصر، لبنان، اوروگوئه و کاستاریکا , ... جزء کشورهایی بودند که سالن را ترک نمودند.
گزارشهای رسیده از دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد حاكی است در پایان سخنرانی احمدی نژاد درگیری لفظی شدیدی بین هاشمی ثمره و متكی بر سر عدم حضور وخروج هییت های نمایندگی كشور ها از سالن به هنگام سخنرانی احمدی نژاد رویداد. هاشمی ثمره سفرا و كاردارهای دیپلماتیك ایران در كشور های خارجی را متهم کردکه انها در تماس با مسولین وزارت خارجه كشور های محل خدمت خود خواستار عدم حضور نمایندگان این كشور ها بهنگام سخنرانی احمدی نژاد شده اند او این افراد را خاین به احمدی نژاد و وابسته به جنبش سبز دانست. متكی در پاسخ به هاشمی ثمره اقدامات وی در سركوب مردم و كشته شدن ندا آقا سلطان و دیگران كه بصورت زنده از رسانه های جهان پخش شد و نیز ماجرای زندان كهریزك را باعث این قضییه دانست.
متكی خطاب به هاشمی ثمره گفت شما به توصیه ها ی وزارت امور خارجه كه شرایط برای سفر احمدی نژاد مساعد نیست توجه نكردید.
براساس آمار دفتر نمایندگی ایران در نیویورك از 192 هیت نمایندگی كشور های عضو سازمان ملل بهنگام سخنرانی احمدی نژاد تنها 43 هییت نمایندگی در اجلاس عمومی حضور داشتند.

لینک دانلود کم حجم فیلم با فرمت 3gp که در موبایل نیز قابل مشاهده است

با حجم: 3.6 مگ
لینک دانلود فیلم با کیفیت بالا با فرمت mp4

با حجم: 24 مگ

لینک ویدئو در یوتوب:
http://www.youtube.com/watch?v=pKUsJ-Cu_Ts

حتی لبنان نیز سالن را ترک نمود.

لینک دانلود فیلم/ دفاع نماینده فلسطین در هنگام سخنرانی ا.ن با کیفیت بالا با فرمت mp4

با حجم: 1.3 مگ

عکس// استقبال یک آمریکایی از احمدی نژاد


معنی جمله: شما شاید نام الله را بر زبان داشته باشید اما شیطان را در چشم هایتان دارید

Tuesday, September 22, 2009

نامه یکی از فرماندهان سابق سپاه

نامه یکی از فرماندهان سابق سپاه
ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی
زیر پایشان در بیت رهبری جارو شد!

بدنبال انتشار نامه محمد نوری زاد از فیلمسازان و هنرمندان نزدیک به بیت رهبری که در کیهان شریعتمداری نیز مطالبی می نوشت یکی از فرماندهان سابق سپاه نامه ای خطاب به وی نوشته است. در نامه این فرمانده سپاه مانند نامه قبلی اطلاعاتی از بیت رهبری وجود دارد که مهم تر از توصیه هایش به نوری زاد است. نامه را می خوانید:

برادرم محمد نوری زاد سلام علیکم

شما بخوبی مرا می شناسید و هر دو همدرد هستیم. ولی چون بدون نام برایتان نامه می نویسم، متوجه نمی شوید که طرفتان چه کسی است. این مهم نیست. مهم این است که هم من می دانم شما چه می گویید و هم شما می فهمید منظور من چیست. برادر کوچک شما سالهاست که بنا به دلایل زیادی از نظام فاصله گرفته است. زیرا آن نظامی که ما در پی آن بودیم از بین رفته و چیزی از آن نمانده است. در همین سالهایی که این برادر کوچک شما به این نظام پشت پا زد، شما و خیلی های دیگر به امید اصلاح امور ماندید و نتیجه اش را هم دیدید. همان زمانی که در کیهان مطلب می نوشتید، قصد داشتم از طریق یک دوست متوجه تان کنم که زیر علم یزیدی مثل شریعتمداری بر مظلومیت حسین گریه می کنید ولی ترجیح دادم چیزی نگویم. از شما که هنرمند خوبی هستید توقع می رفت متوجه این باند خطرناک بشوید اما نمی دانم چرا جنابعالی که تیزبین تر از بنده هستید، متوجه بی بند و باری و بی تقوایی آنها نشدید.

شما به خاطر دقت و هوشیاری تان باید می فهمیدید کسی که در حاشیه امن بیت رهبری خوابیده و به هیچکدام از حامیان صدیق نظام رحم نمی کند و هر روز یک افترا به آنها می بندد آدم سالمی نیست. همان روزها من می فهمیدم که بی پروایی های ایشان از کجا آب می خورد و چه کسی پشت او را دارد و شیرش می کند. همان ایام یک فرد مورد اطمینان گفت که حتی به امثال نوری زاد هم به خاطر خصلت هنری و تیزبینی شان اطمینان ندارند. وقتی هم که جنابعالی بنای حمایت از احمدی نژاد گذاشتید، شریعتمداری به طریقی احمدی نژاد را از خطر شما برحذر داشت. تنها خطر شما این بود که اهل تشخیص هستید. ولی من که شما و روشن ضمیری تان را می شناختم، تعجب می کردم که چرا و به چه دلیل محمد آقا هنوز از حلقه این افراد خبیث خارج نشده است؟ ولی امیدوار بودم که روزی می فهمید دارید کجا قدم می زنید و چه می کنید. از کیهان که رفتید فهمیدم قدم اول را به سمت خدا برداشته اید و بیشتر امیدوار شدم که بالاخره یک روزی همه چیز را می فهمید.

من قبلاً یک نامه برای دکتر روح الامینی نوشتم و بر ایشان تاختم که چرا به نزد رهبری رفته و از او امید اجرای عدالت دارد. در این وسط دو نفر دانستند که نویسنده نامه چه کسی هست. نفر اول قرار ملاقاتی گذاشت و از نامه راضی بود ولی گلایه داشت که چرا نامه ام در یک سایت مخالف نظام و اسلام چاپ شده است. به ایشان گفتم خود من هم مخالف نظام هستم ولی مخالف اسلام نیستم. سایت محسن رضایی ترسو و سایر سایتهای دولتی نوشته های مرا که چاپ نمی کنند. همین سایت اگر کافر هم باشد هزار بار بر سایتهای دولتی و طرفدار نظام ارجحیت دارد.(ظاهرا اشاره ایشان به پیک نت است!) کفر از ظلم و ستم هزار بار بهتر است. این سایت علاوه بر نوشته های امثال من نوشته های ضد دین را هم چاپ می کند. هر کسی هم اهل یک نوشته است و مطلب مورد نظر خودش را مطالعه می کند. این کجایش اشکال دارد؟ این بهتر است یا مخفی کاری؟

دوستم هم از این حرف قانع شد. اما یکی دیگر از برادران و دوستان نزدیک که قرار است بزودی با ما فامیل شود، شبی به خانه آمد و از لحن من خطاب به روح الامینی ایراد گرفت و گفت نامه ات تند بوده. به ایشان گفتم کسی که پسر نازنیننش را از دست داده و برای شکایت به خانه قاتل پناه برده، هیچ ارزشی ندارد و یک آدم زبون به تمام معناست. کسی که دلش برای بچه اش نسوزد، دلش برای چه کسی می سوزد؟

در نامه شما یک نکته هست و آن اینکه چرا به این روز گرفتار شدیم؟ همه این بدبختی ها به خاطر این است که همه امور را به دست یک نفر دادیم و او را اصل همه چیز فرض کردیم.

همان روزی که دیدم بعضی فرماندهان سپاه که بیشتر از همه برای رهبری سینه چاک می دهند، چطور به مسایلی آلوده شده اند و این سینه چاکی شان نشانه چیست. در هر جا که می رفتیم و هر سخنی که می شنیدم، اکثراً تأکید داشتند که اصل همه قضایا اگر رهبری باشد، مملکت گلستان می شود. این آدمهای سینه چاک کسانی بودند که سرشان در توبره درآمدهای قاچاقی و غیرقانونی گیر کرده بود و الان هم گیر است. یکی از این افراد کسی بود که ماهیانه از راه قاچاق در بندر هندیجان خوزستان و چند مکان دیگر بیش از 300 میلیون تومان درآمد داشت. همین شخص اضافه بر نشان های نظامی، روی جیبش نوشته بود "یا علی! از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن". یک نفر دیگر از راه قاچاقچی های مشروبات الکلی و فیلم و سی دی های سکسی که از راه غرب وارد کشور می شد تلکه و رشوه می گرفت. این آدم نابکار مثلاً رفته بود که با قاچاقچیان و تهاجم فرهنگی مبارزه کند. این دغلباز فاسد هنگام نماز جماعت بلند می شد و به طرز زشت و ریاکارانه ای در حمایت از رهبری شعار می داد و عده ای نادان هم باور می کردند اما چند نفری از ما خون دل می خوردیم. هر دو نفر هم مدام به بیت رهبری می رفتند. با دست پر هم می رفتند و پولهایی را به عنوان ظاهری اینکه خیرین کمک کرده اند به اعضای بیت می دادند و توانسته بودند جای پایشان را محکم کنند. همان زمان عده ای اعتراض کردند ولی نتیجه چه شد؟ نزدیک بود خودشان دچار دردسر شوند. قصه اش دراز است که به خاطر حرف حق چطور استنطاق شدند. امیدوارم به شما آسیبی نرسانند.

همان وقت که فهمیدم اطرافیان رهبری چه کسانی هستند فاتحه نظام خوانده شد. رهبری نمی داند که فاسد و اصلح کیست. او همین که ببیند یک عده مدح و ستایش ایشان را می کنند، برایش کفایت می کند.

اگر رهبری خودش اهل جمع آوری مال و منال بود بهتر بود تا اینکه زمینه را برای غارت و جنایت عده ای زالو فراهم نماید.

یک زمانی حاج آقا ناطق گزارشهای درست و حسابی به ایشان می داد ولی ظاهراً خوشایند رهبری نبود. اعضای بیت به طرقی زیر پای ناطق را خالی کردند که الان هم حضورش در بیت یک حضور جدی نیست. از صفات بسیار ناپسند رهبری این است که رودررو با آدمها حرف نمی زند. بلکه اعضای بیت از طرف او حرفها را منتقل می کنند. به حاج آقا ناطق هم همینطور پیغام دادند که رهبری از این گزارشات راضی نیست. بعضی هم شک دارند که این حرف رهبری است یا حرف اعضای بیت ولی من مطمئنم که حرف دل رهبری است.

شبی که احمدی نژاد در تلویزیون آقای هاشمی را به توپ بست فردایش کیهان نوشت که حرف دل رهبری بوده است. حرف کیهان تکذیب هم نشد. رهبری به بیماری نفاق و دورویی هم دچار شده است. روبروی افراد یک حرف می زند و پشت سر آنها یک حرف دیگر. آقای هاشمی هم این را می فهمد و خودش به همین خاطر بارها از رهبری گلایه کرده است که چرا حضوراً به خودش نمی گوید ولی رهبری در حضور هاشمی با کمال بی تقوایی حرف خودش را تکذیب می کند. گاهی همین حرفهای درگوشی رهبری در روزنامه کیهان منعکس می شود و کسی هم آن را تکذیب نمی کند. همه اش راست راست است ولی یک عده نادان در سایت محسن رضایی هی مطلب می نویسند که اینها حرف دل رهبری نیست.


به قول ترکها شما را سنه نه؟ همین خصلت رهبری یعنی درویی و دروغ باعث شده اعضای بیت هم همین طور باشند. آنها هرگاه ببینند رهبر و ولی فقیه عادل مثل روز روشن حرف خودش را تکذیب می کند چرا آنها دودوزه بازی نکنند؟ آنها هم فکر می کنند حتماً رهبری صلاح و مصلحتی می بیند که حرف خودش را تکذیب می کند. خب چرا آنها از رهبر و مقتدایشان تأسی نکنند؟ این وضع رهبر و بیت رهبری است.

من هرگاه به یاد محمد بروجردی می افتم و قیافه فیروزآبادی یا جعفری و آن طائب احمق را جلوی چشمان خودم مجسم می کنم تمام بدنم می سوزد. ما به چه زحمتی کشورمان را اول از دست رژیم شاهنشاهی درآوردیم و بعد از صدام جنایتکار نجاتش دادیم اما کم کم دارد نابود می شود و این دفعه دست شاه هم نخواهد افتاد. همیشه می گویم خدا پدر شاه را بیامرزد که در نزد بیت رهبری روسفید از آب درآمد. من به این تشخیص رسیده ام که هر کسی جای بیت رهبری بر مملکت حاکم شود هزار مرتبه بهتر از تشکیلات خطرناکی است که الان دارد مملکت را اداره می کند.

حتی اگر کافر هم باشد بهتر از این است که فاسد و ظالم باشد. در کشور ما نه احمدی نژاد کاره ای است نه مجلس و نه دولت و نه قوه قضاییه. همه امورات و جنایت در حفاظت اطلاعات سپاه و بسیج طراحی می شود و رهبری هم تأیید می کند. دستور تیر مستقیم به مردم معترض را شخص رهبری صادر کرده و در جلسه ای خصوصی هم به شکل شدید و غلیظ اعلام کرده است. رهبری هم بر اساس گزارشاتی که به ایشان می رسد تصمیم می گیرد. ولی نمی دانم به ایشان چه می گویند که دستورات شدید و غلیظ می دهد و الان طرف مقابلش را مردم می بیند. خود شما هم به رهبری اشاره کرده اید که طرف حساب شما مردم هستند. آثار این دستورات شدید و غلیظ هم در خطبه های نماز جمعه ایشان مشهود است و خیلی با خطبه های قبلی فرق دارد.

برادرم نوری زاد، من سالهاست که می دانم چه فاجعه ای در کشور جریان دارد. و اگر مجلس خبرگان دیر بجنبد و ایشان را برای صلاح خودش و کشور برکنار نکند، همه چیزمان را از دست خواهیم داد. ولی به فرموده خودتان مجلس خبرگان هم به طریقی منصوب ایشان هستند و نمی توانند کاری انجام دهند. درست که مملکت نظامی شده و زمینه برای حکومت کامل نظامی فراهم است. ولی ما هم تکلیف داریم و در مقابل خون شهدایمان مسئولیم. کودتاگران هم عده قلیلی هستند و بدنه با آنها نیست. آنها از همین مسئله خیلی وحشت دارند. ای کاش هدف آنها از نظامی کردن دفاع از نظام و خون شهدا بود. اینطور نیست برادر من. هدف آنها حفاظت از درآمدهای کلانی است که در ماه از طرق گوناگون به دست می آورند. مرحوم دادمان که وزیر دولت آقای خاتمی بود زیر بار حضور ترابری سپاه در وزارت راه و ترابری نرفت اما او را با دست کاری در هواپیمایش از بین بردند. ترس آنها از به حکومت رسیدن حاج آقا کروبی یا میرحسین موسوی نه به خاطر انقلاب و نظام است. آنها می فهمند که هرکسی غیر از احمدی نژاد باشد کار به حساب و کتاب می کشد و به بهای تعطیلی چندین شرکت راهسازی خصوصی، کارها را به مقاطعه کاران سپاه پاسداران نمی دهد.

در واقع سپاه تصمیم می گیرد و بیت رهبری تأیید می کند و احمدی نژاد هم مجری است. خب چرا از این فرد حمایت نکنند؟

نگاه کنید به ائمه جمعه که چطور از کیسه دولت می خورند و چشمشان را بر حقایق می بندند. همه اینها به دستور رهبری است. زیرا رهبری را بدجوری ترسانده اند و او هم خیال می کند همه می خواهند زیر پایش را خالی کنند. و من نمی فهمم ایشان از این رهبری چه لذتی می برد. نه می تواند آزادانه تفریح کند. نه پول به دردش می خورد. نه به خاطر بیماری می تواند غذای درست و حسابی بخورد. از چه چیزی لذت می برد من سر در نمی آورم. ایشان فقط از همان چاپلوسی عده ای فاسد دلخوش است. روایت داریم که اگر آدمی به چاه استکبار افتاد از مدح مداحان لذت می برد. تمام امید او به سپاه و بسیج است. همان بسیج و سپاهی که پسرم هرگاه اسمش را می شنود به من می گوید بابا برو دهانت را حلال کن. اکثر علمای ما را هم خریده اند و آنها که روزی مدعی مبارزه علیه ظلم و ستم بودند چطور تا خرخره بدهکار بیت رهبری هستند. همینطور روضه خوانها را هم خریده اند. ما می بینیم که چطور یک مداح اهل بیت وسط روضه سیدالشهدا شروع می کند به فحش دادن به کروبی و میرحسین موسی و سایرین. من هزار بار توبه کرده ام که خدا از سر تقصیراتم به خاطر تبلیغاتی که علیه آیت الله منتظری انجام دادم بگذرد. اگر این مرد نازنین را تنها نمی گذاشتیم امروز به خدا قسم به این بلایا دچار نبودیم. روزی که یکی یکی علمای مبارز و حقیقت جو را طرد می کردند ما نفهمیدیم و خیال می کردیم اینها همه دشمن هستند. امروز که می فهمیم دیگر فایده ای ندارد. ولی هنوز فرصت داریم که اهل تشخیص باشیم تا فردای قیامت نزد رسول خدا (ص) بی آبرو نشویم.
برادرم نوری زاد، من نمی توانم به شیوایی شما نامه بنویسم.

شما یک نویسنده و هنرمند هستید و می توانید چگونه با قلمفرسایی با رهبری سخن بگویید که اهل معرفت از کنه حرف و منظور شما سر در بیاورند. من اهل جنگم و این کارها را بلد نیستم. اگر بنا باشد که روزی ایشان را خطاب قرار دهم با تفنگ سراغ ایشان می روم

انشاءالله که در این مختصر فهمیده باشید چرا و چگونه به این روز افتادیم.

خدا به والدین آدم شجاع و حقیقت شناسی مانند شما جزای خیر دهد.

والسلام

یکی از فرماندهان سابق جنگ

افشای سند تازه‌ای در مورد دستور مقامات نظامی و قضایی برای برخورد با معترضان

افشای سند تازه‌ای در مورد دستور مقامات نظامی و قضایی برای برخورد با معترضان

افشای سند تازه‏ای در مورد دستور مستقیم مسئولان بلند مرتبه انتظامی و قضایی برای برخوردهای خشن و بی‌رحمانه با بازداشت شدگان کهریزک بعد تازه‏ای به این ماجراها داده است

تصویر اسکن شده از این سند را اینجا ببینید

این سند که متن اسكن شده صفحات 66 و 67 بولتن محرمانه داخلی مختص اعضاء «حزب موتلفه اسلامی» است به گزارش هیات ویژه دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی در مورد بازداشت‏های کهریزک اشاره کرده و آشکارا فاش کرده که «رییس بازداشتگاه کهریزک به دستور مستقیم یک مقام ارشد انتظامی اقدام به برخوردهای خشن و غلط» با بازداشت شدگان می‏کرده است. این گزارش همچنین از نقش داشتن یک « مقام ارشد قضایی» نام برده و نوشته که «دادیاری» که با رییس بازداشتگاه همکاری داشته اذعان کرده که به دستور همین مقام ارشد قضایی با بازداشت شدگان برخورد می‏کرده است.

این در حالی است که مسئولان حکومتی پیشتر چنین ارتباطی را پی در پی انکار کرده بودند و تلاش کرده بودند تا جنایاتی نظیر «تجاوز جنسی، شکنجه‏های روحی و جسمی، عدم تغذیه مناسب و رفتارهای غیر انسانی با بازداشت شدگان » را که به آنها در این بولتن داخلی هم به روشنی اشاره شده است، به اقدامات خودسرانه مسئولان دون پایه تر و افسران نگهبان بازداشتگاه کهریزک نسبت دهند و احتمالا با تنبیه و دادگاهی کردن آنها ختم ماجرا را اعلام کنند.

ظاهرا ابعاد جنایات کهریزک به حدی بوده که نویسندگان آن حتی در یک بولتن داخلی و محرمانه هم جرات نکرده‏اند تا در مورد جزییات آن توضیحی دهند و فقط نوشته‏اند «در این گزارش (هیات ویژه دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی) موارد مختلفی ذکر شده مه به دلایل اخلاقی و امنیتی از ذکر آنها خودداری می‏کنیم!!!»

موج سبز آزادی پیشتر از این هم در گزارش‏هایی به ابعاد فجایع گوانتاموی کهریزک پرداخته و آنها را افشا کرده بود. از نمونه این جنایات این بود که از برخی از بازداشت‏شدگان زن خواسته شده بود که عریان وارد بشکه آبی شود و سپس به او شوک الکتریکی وارد کرده بودند.

همچنین خبرنگار موج سبز آزادی از قول یکی دیگر از بازداشت شدگاننوشته بودکه «چگونه یکی افراد بازداشتی شدیدا کتک خورده را به داخل سلول‏های کهریزک می‏برده‏اند و سراغی از آنها نمی‏گرفته‏اند بطوری که یک نفر از این بازداشتی‏ها چهار روز بوده که مرده بوده ولی هم سلولی معتادش برای آنکه جیره ناچیز روزانه او را بگیرد، مسئولان زندان را از مرگ این جوان مطلع نکرده و سرانجام بوی تعفن او بوده که ماجرا را برملا می‏کند!» البته همه این ماجراها در اوایل مرداد ماه و تا آنجا که می‌شد توسط مسئولان قضایی و انتظامی رد و تکذیب شد. سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدی مقدم هفته دوم مرداد ماه اعلام کرد: «طرح چنین شایعاتی ساخته و پرداخته رسانه های جدید است و تمامی متهمان (18 تیر که بسیاریشان به کهریزک برده شده بودند) این جریانات به زندان اوین فرستاده شده اند.»

همین فرد چند روز بعد گفت که «قرار بوده دانشجویان را در کهریزک نگاه ندارند و برخی از بازداشتی‏ها خودشان اذعان به دانشجو بودنشان نکرده‏اند!» و لابد طبق فرمایشات سرتیپ احمدی مقدم تقصیر دانشجویان بازداشتی بوده که به علت دروغگویی خود سر از کهریزک در آورده‏اند! احمدی مقدم همچنین تلاش کرد تا تقصیر ماجرا را بر گردن رییس بازداشتگاه بیندازد و گفت که «درست است که این بازداشت ها به دستور دادیار صورت گرفته اما مسئول بازداشتگاه می توانست با اعلام تکمیل بودن ظرفیت از پذیرش بازداشتی های جدید خودداری کرده و در نهایت نسبت به این امر اطلاع رسانی می کرد!»

جالب اینجاست که این افشاگری‏ها باعث شد که برخی از مسئولین هم نظیر علیرضا آوایی رئیس کل دادگستری استان تهران و حمید درخشان‌نیا قائم مقام او اعلام کنند: «بازداشتگاه زیرنظر سازمان زندان‌ها نبوده و از دو سال پیش پیشنهاد تعطیلی بازداشتگاه كهریزك را داده اند.»

این مساله نشان داد که اوضاع وخیم این بازداشتگاه از دو سال پیش محل اختلاف نظر مسئولان قضایی و انتظامی بوده و با جان باختن تعدادی از دانشجویان و بازداشت‏شدگان مانند محسن روح الامینی، که به راحتی نمی‏شد آنها را «اراذل و اوباش» خطاب کرد، برخی سریع دست به کار شده‏اند تا از خود را از دخالت در فجایع کهریزک مبرا کنند.

اما در این میان مافیای موجود در قوه قضاییه به سرکردگی سعید مرتضوی خود را از تک و نتا نینداخت و با انتشار اطلاعیه‏ای اظهارات حمید درخشان‌نیا را کذب خواند و تاکید کرد در گزارشی که تیم خودش تهیه کرده: «کهریزک حداقل امکانات لازم را دارا بوده! مثلا موکت داشته، برخی از متهمین اظهار تنبه نموده و اعلام می‌داشتند محیط بازداشتگاه در اصلاح و توبه آنان موثر بوده، کسی از نحوه رفتار مامورین شکایتی نداشته و حتی پزشکی هم در بازداشتگاه حضور داشته که در جهت رفع مشکلات بیماری زندانیان اقدام می‏کرده است!!»

با بالا گرفتن قضایا و در فاصله چند روز ناجا از اظهارات مرتضوی ناجا اطلاعیه‏ای داد و بخشی از این اتهامات را بر عهده گرفت ولی با وجود این تلاش کرد که آنها را طبق معمول «اقدامات خودسرانه چند مسئول درجه چندم» نشان بدهد. هرچند که در پایان همین بیانیه، مقصران اصلی این رخدادها را «اغتشتاشگران» و «تحریك‌كنندگان» نامید! احمدی‏مقدم هم مرگ چند نفر از بازداشتی‏ها در کهریزک تایید کرد وای آنرا ناشی از بیماری نامید!

حتی با گذشت یک ماه از همه این داستان‏ها و اوایل شهریورماه جاری سرتیپ پاسدار عزیزالله رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ عقب نشینی کرد و اصرار نمود که « در بازداشتگاه کهریزک هیچ متهمی کشته نشده است! و سلولهای نگهداری اراذل و اوباش در بازداشتگاه کهریزک از سلول های افراد دستگیر شده پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری جدا بوده است!»

معلوم نیست این بازی «انکار و افشا» تا چه زمانی بین مسئولان می‏تواند ادامه پیدا کند. به خصوص که حتی بولتن‏های داخلی آقایان هم از دست اعضای خودشان در امان نیست و اخبار داخلی‏شان هم به دنیای بیرون درز می‏کند!

اختلال در شبکه اینترنت کشور همچنان ادامه دارد

اختلال در شبکه اینترنت کشور همچنان ادامه دارد

اختلال در شبکه اینترنت کشور که از روز پنج‌شنبه ۲۶ شهریور ماه سال جاری در بسیاری از نقاط کشور آغاز شده بود همچنان ادامه دارد و «کاهش سرعت اینترنت» و حتی«عدم دسترسی کاربران به سایت‌های مجاز»،«اختلال در تماس های تلفنی اینترنتی» و «قطع کامل ارتباط تلفنی اینترنتی با انگلیس» از عوارض اختلال اینترنتی که از روز پنج شنبه و در آستانه راهپیمایی گسترده جنبش سبز در شبکه سراسری اینترنت کشور ایجاد شده و تاکنون ادامه دارد.
خبرگزاری ایلنا در همین خصوص با اشاره به اینکه«اختلال در شبکه اینترنت کشور طی ۳ روز گذشته باعث بروز مشکلاتی برای کاربران شده است» و اینکه«در برخی ساعات این اختلال کاهش یافته و در ساعات دیگر به اوج خود می‌رسد» خبر داد که اختلال اینترنتی«مربوط به تمامی انواع خط‌های اینترنتی ازجمله دیال آپ و ‌ADSL بوده است
بنابر این گزارش« اختلال در شبکه اینترنت کشور به بروز مشکلاتی برای کاربرانی که قصد برقراری تماس تلفن‌اینترنتی با خارج از کشور را داشتند منجر شد، که نکته مهم در این خصوص عدم برقراری تماس با کشور انگلستان بود که به طور‌کامل در این سه روز قطع شده بود
ایلنا افزود«چنین اختلال وسیعی پیش از این در روزهای قبل و پس ازانتخابات ریاست‌جمهوری به وجود آمده بود، ولی بروز اختلال در چنین روز‌هایی که به اذعان مسئولین شرکت زیرساخت هیچ مشکل امنیتی وجودندارد، باعث بروز ابهاماتی برای کاربران کشور شده» و هیچ مسؤولی از شرکت زیرساخت و وزارت
ارتباطات حاضر به پاسخ گویی در این باره نیست.

استقبال !بی سابقه! از مراسم افطاری ایران در پاریس

بامدادخبر: عدم استقبال سفارت‌خانه‌های کشورهای اسلامی از مراسم افطاری امسال سفارت ایران در پاریس، موجب توبیخ کارمندان این سفارت از سوی سفیر دولت احمدی‌نژاد در این کشور گردید.

به گزارش بامدادخبر، درحالیکه سفارت ایران در فرانسه، با فرستادن بسته‌های خرما و شیرینی‌جات ایرانی از چند روز قبل از ارسال دعوتنامه‌ی رسمی به سفارتخانه‌های کشورهای مسلمان، سعی در برگزاری پرشور مراسم افطاری سالانه‌اش داشت، شرکت نمایندگان تنها پنج کشور در این مراسم، عصبانیت سفیر ایران را در پی داشته است.

یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود به بامدادخبر گفت: «در زمان سفارت صادق خرازی، در دولت اصلاحات، نمایندگان شصت‌وپنج کشور اسلامی، در سطح سفیر و کاردار اول در این مراسم شرکت می‌کردند درحالیکه در مراسم امسال از همین پنج کشور نیز تنها سفیر دو کشور، به مراسم آمده بودند و نمایندگان سه کشور دیگر، کارمندان معمولی سفارتخانه‌هایشان بودند

گفتنی است که پس از این آبروریزی، سفیر دولت احمدی‌نژاد به شدت عصبانی شده و کارمندان سفارت را به دلیل فرستادن دعوتنامه‌ها به آدرس اشتباه توبیخ کرده است. امری‌که اعتراض این کارمندان را برانگیخته است

ندای امید: اقای احمدی نژاد اون کشورهایی که خواستار الگوی مدیریتی دولت ایران شده بودند کجان؟؟؟ اون کشورهایی که واسه همکاری با ایران صف بسته بودن کجان؟؟؟ واقعا مایه آبرو ریزیه

دعوت به گردهمایی در برابر سازمان ملل

دعوت به گردهمایی در برابر سازمان ملل
در تظاهرات روز چهار شنبه
۲٣ سپتامبر، روز اعتراض به جنایات حکومت

وپشتیبانی از جنبش دمکراسی در ایران
شرکت نمائید!
از شما دعوت میکنیم:
برای دفاع از حقوق و حرمت مردم ایران
برای رساندن فریاد دادخواهی مردم ایران به جهانیان
برای آزادی زندانیان سیاسی
در دمونستراسیون بزرگ ایرانیان مقیم امریکا وسایرکشورها در برابر ساختمان سازمان ملل متحد شرکت نمائیم!
بیائید به جهانیان بگوئیم رئیس جمهور انتصابی ولی فقیه از هیچگونه مشروعیتی برخوردار نبوده و نیست.
بیائید با اعتراض به سرکوب گسترده و کشتارو شکنجه آزادیخواهان در زندانها نگذاریم مسؤلان این جنایت بجای اینکه در دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت محاکمه شوند در کریدرهای سازمان ملل رفت و آمد نمایند.
بیائید برای پس راندن حکومت زور و سرکوب و برای پیشبرد پیکار آزادیخواهی مردم و بسوی جمهوری متکی باراده مردم و برهم چیدن ولایت فقیه که هیچگاه پایه مردمی نداشته است، همراه مبارزان درون کشور فعالیتهای اعتراضی خود را ادامه دهیم .
کمیته همبستگی برای پیشبرد دمکراسی در ایران
یرواند آبراهامیان، محمد اقتداری، مهدی امینی، محمد برقعی، احمد پاکزاد، کورش پارسا، احمد تقوائی، مسعود فاضلی، منصور فرهنگ، محسن قائم مقام، رضا قریشی، عبدی کلانتری .
حمایت کنندگان:
ابو تراب ابوترابی ( آتلانتا)، بهروز آذرنوش ( شیکاگو)، کمال ارس (آلمان)، حسین اشراقی ( لس آنجلس) نعمت م. آزرم (پاریس)، اردوان ارشاد (برلین)، گودرز اقتداری (اورگان)، محمد اقتداری ( واشنگتن)، نسرین الماسی (تورنتو)، الهه امانی (لس آنجلس)، محمد امینی ( لس آنجلس)، مهدی امینی ( واشنگتن)، مهران براتی (برلین)، نیره توحیدی ( لس آنجلس)، مجید تولائی (لس آنجلس)، ناصر دارابی ( اورگان)، مهرداد درویش پور(استکهلم)، فاطمه حقیقتجو(بستن)، منوچهر تقوی بیات (سوئد)، مهدی خانبابا تهرانی (فرانکفورت)، سعید رهنما (تورنتو)، حسن زرهی (تورنتو)، سهیلا ستاری (کلن)، مریم سطوت (کلن)، علی اصغرسلیمی (کلن)،حمید صدر( وین)، کاظم علمداری (لس آنجلس)، رضا صفاری ( اتاوا)، باقر صمصامی (لس آنجلس)، فرهاد صوفی (ونکوور)، منوچهر فاضل(مونستر)،ثریا فلاح (لس آنجلس)، مهدی فتاپور(کلن)، کامبیز قائم مقام (لس آنجلس)، فرهنگ قاسمی ( پاریس)، مسعود کاظم زاده (تگزاس)، عزیز کرملو (لس انجلس)، حمید کوثری (لس آنجلس)،علی گوشه (وین)، رضا گوهرزاد (لس آنجلس)، مینا لیتواک (سانفرانسیسکو)، بهمن مبشری(کارلسروهه)، صادق محمودی (کلن)، آزاد مرادیان (لس آنجلس)، حسن مکارمی( پاریس)، فریده مهمنش (مونیخ)، همایون مهمنش (مونیخ)، تراب مستوفی(وین)، محسن نژاد (سانفرانسیسکو)، فرهاد یاسائی (کلن))
محل تظاهرات:
DAG HAMMARSKJÖLD Plaza
Second Avenue &
۴۷th. Street
Manhattan, New York
روز تظاهرات: چهارشنبه ۲٣ ماه سپتامبر ۲۰۰۹
تظاهرات در ساعت ۱۲:٣۰ بعد از ظهر آغازخواهد شد
و در ساعت ۶:٣۰ بعد از ظهر پایان خواهد یافت.
ما از "راهپیمائی سبز" بر روی پل بروکلین (Brooklyn Bridge ) که در روز پنچشنبه ۲۴ سپتامبر صورت میگیرد پشتیبانی مینمائیم.
راه پیمائی در نیمه روز پنچشنبه در زمان کثرت ترافیک انچام خواهد گرفت. پیش بینی شده است که راهپیمائی بر روی پل در صف یک ستونی، یک تا یکساعت و نیم بطول خواهد انجامید. تنها برای عکس برداری در میان پل توقف کوتاهی خواهد شد. راهپیمائی در کتابخانه مانهتن به پیان خواهد
رسید.

زندان اوین مملو از حماسه آفرینان روز قدس

اوین دیگر جا ندارد
بنابه گزارشات رسیده از بند 209 ،بعد دستگیریهای گسترده روز جمعه 27
شهریور ماه تعداد از زندانیان سیاسی دستگیریهای اخیر به قرنطینه های بندهای عمومی زندان اوین منتقل شدند. بعد دستگیریهای گسترده در روز 27 شهریورماه که باعث پر شدن بند 209 زندان از دستگیریهای جدید شده است و در سلولهای انفرادی آن بین 3 الی 4 نفر جا داده شده است همچنین تعداد زیادی به سلولهای انفرادی بند 241 و بند سپاه منقل شدند. از روز شنبه 28 شهریور ماه تعدادی از زندانیان سیاسی زن و مرد را به دلیل کمبود شدید جا ناچارا از بند 209 به قرنطینه بند 7 و قرنطینه بند زنان منتقل کردند. زندانیان سیاسی زن که به قرنطینه بند زنان منتقل شدند و تعدادی از آنها نزدیک به 7 ماه در بند مخوف 209 بسر می بردند دیده می شوند. اسامی بعضی از آنها به قرار زیر می باشند؛ دانشجوی زندانی شبنم مددزاده و مهسا نادری،فاطمه ضیائی،عاطفه نبوی ،شیوا نظر آهاری،صغرا غلام نژاد.زندانیان سیاسی در شرایط بسیار بدی قرار داده شده اند . محیط قرنطینه غیر بهداشتی و بسیار کثیف می باشد.وضعیت غذای آن غیر قابل مصرف است. آنها از پوشش کافی برخوردار نیستند و همچنین حداقل امکانات لازم برای استراحت را ندارند. همچنین تعداد زیادی از زندانیان سیاسی مرد از روز شنبه ابتدا از بند 209 به بند 240 و سپس به قرنطینه بند 7 زندان اوین منتقل کردند بعضی از آنها نزدیک به 7 ماه است که در بند مخوف 209 زندانی بودند، که اسامی تعدادی از آنها به قرار زیر می باشد ؛ فرزاد مددزاده، حسن طرلانی، حامد یازرلو،مجید دری، ضیاء نبوی،محمد ولی غلام نژادو فرزندش امید غلام نژاد می باشند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به جان دستگیرشدگان که در بندهای سپاه پاسداران ، وزارت اطلاعات و بازداشتگاههای مخفی آنها، عمیقا اظهار نگرانی می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اقدامات فوری برای نجات جان آنها است

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
30
شهریور 1388 برابر با 21 سبتامبر 2009