Tuesday, November 3, 2009

سیزدهم آبان روز دیگری ست...

فردا روز دیگری ست
همه می آییم...


توصیه ها و شعارهای 13 آبان

باتوجه به ترس کودتاگران از راهپیماایی 13آبان لازم است تا امشب با بانگ الله اکبر یک شوک به آنها وارد کنیم تا روحیه ای برای فردا نداشته باشند

توصیه ها و شعارهای اعلام شده توسط دوستان و سایت های خبررسانی مختلف در ارتباط با 13 آبان

شعارهای پیشنهادی برای 13 آبان:

ü نه دولت کودتا، نه منت امریکا : کسانی که با شنیدن ادبیات قلدرمابانه احمدی نژاد فریب او را خورده اند با شنیدن این شعار پی به برخی واقعیت ها خواهند برد.

ü مذاکرات مخفی، مایه ننگ ملی : این شعار دروغگویی های احمدی نژاد را در عرصه های بین المللی زیر سوال می برد.

ü سفارت روسیه، لانه جاسوسیه : اگر 30 سال پیش سفارت امریکا لانه جاسوسی بود، امروز سفارت روسیه، پشت کودتاچیان قرار گرفته است.

ü نه شرقی، نه غربی، دولت سبز ملی : عدم وابستگی جنبش سبز را به دولت های خارجی نشان می دهد.

ü استقلال، آزادی، دولت سبز ملی : در میانه جمهوری ایرانی یا جمهوری اسلامی، این شعار می تواند وحدت آفرین باشد.

ü روحانی دلاور، کروبی افشاگر : این شعار الگویی می سازد از این روحانی دلاور برای سایر رهبران جنبش سبز

ü تا احمدی نژاده، هر روز همین بساطه : این شعار باعث ترغیب به ادامه حرکت می شود.

ü بسیجی واقعی، همت بود و باکری : این شعار باعث می شود تا بسیجی هایی که جیره خور نیستند از پشت کودتاچی ها بیرون آیندو بسیج که یک سازمان سرکوب گر شده است ریزش کند.

ü روحانی واقعی منتظزی صانعی : این شعار باعث می شود تا روحانیت مردمی از روحانیت درباری تفکیک شود.

ü سهرابیم، نداییم، ما همه یک صداییم : این شعار باعث روحیه گرفتن خانواده های داغدار می شود چرا که می بینند اسم عزیزانشان سر زبان مردم هست و فراموش نشده اند.

ü باراک حسین اوباما، با محمودی یا با ما : تاثیر این شعار روی افکار عمومی مردم امریکا و در نتیجه روی سیاست خارجی دولت اوباما در قبال ایران بسیار زیاد خواهد بود.

ü پول های نفت رو برده، سگ های هار آورده : احمدی نژاد که با دزد خواندن دیگران خود را دزدگیر معرفی می کند باید جواب بدهد که اگر نفت بشکه ای 140 دلار را ندزدیده، پس چه کار کرده است؟

توصیه هایی مهم برای شرکت در راهپیمایی 13 آبان

اول- سر موقع در محل راهپیمایی حاضر باشید.

تشکیل هسته های اولیه یک تجمع بسیار مهم است. برای این کار بهتر است هر جا که هستید تا قبل از ساعت ده در مسیرهای راهپیمایی حضور داشته باشید. با توجه به تجربه روز قدس، مسیر های خیلی دور را انتخاب نکنید تا بتوانید قبل از ظهر در میدان انقلاب حاضر باشید. میدان فلسطین (نزدیک سفارت امریکا) و میدان فردوسی (نزدیک سفارت روسیه) مکان های مناسبی برای آغاز راهپیمایی است. در این مکان ها آن قدر می ایستیم تا تعداد افراد موج سبز ده ها برابر جمعیتی شود که آن ها به زحمت از اطراف آورده اند. سپس یه سمت میدان انقلاب حرکت می کنیم تا به همراه سایر دسته های مردمی در تجمعی میلیونی و در سکوت کامل به سمت میدان آزادی حرکت کنیم.

دوم- شبکه های اجتماعی برای شرکت در راهپیمایی 13 آبان را تشکیل دهیم.

آن هایی که برای شرکت در راهپیمایی روز قدس شبکه اجتماعی تشکیل داده اند و به همراه اعضای خانواده، همکاران، هم محلی ها و یا دوستان خود در این روز در راهپیمایی شرکت کرده اند می توانند تا روز چهار شنبه ساعت و مکان حرکت خود را با آنان هماهنگ کنند. اما آن هایی که تنهایی در آن روز به راهپیمایی رفته اند حتما" از همین حالا گوشی تلفن را بردارند و برای چهارشنبه صبح مکان و زمان را با تعدادی از اطرافیان خود هماهنگ کنند. با توجه به این که چهارشنبه روز کاری است، بهتر می توان با همکاران و همکلاسی ها هماهنگی کرد. حتی می توانید در صورتی که فرستنده این ایمیل را می شناسید در پاسخ به همین ایمیل از او بخواهید که با شما همراه شود و یا می توانید متن زیر را برای دوستان خود ایمیل و یا اس ام اس کنید:

"سلام،

چهارشنبه صبح ساعت 9:30 می تونیم همدیگر رو ببینیم. میدون فلسطین چطوره؟ میدون فردوسی چطور؟ اگه می تونی سریع بهم خبر بده. ممنون"

تشکیل شبکه های اجتماعی از چند جهت حائز بیشترین اهمیت است:

1- باعث می شود روحیه افراد بالاتر رود. تنها بودن ترس و فشار روانی بالایی را تحمیل می کند. افراد ممکن است با دیدن یک اتفاق ناخوشایند تصور کنند همه چیز تمام شده است. روحیه دادن افراد به یکدیگر برای ادامه دار شدن جنبش ضروری است. این افراد می توانند آخر هفته ها با هم کوه بروند و یا مهمانی به صرف بحث سیاسی برگزار کنند. با تشکیل شبکه های اجتماعی ادامه جنبش تضمین شده است.

2- موجب جذب نیروی بیشتر برای جنبش سبز می شود. عضویت در گروه های اجتماعی جاذبه مضاعفی تولید می کند.

3- به دلیل آن که رژیم فعلی حاکم بر ایران بسیار خشن با معترضین برخورد می کند، مبارزان نمی توانند با سازمان های علنی (مانند احزاب و انجمن ها) به مبارزه بی خشونت بپردازند. چنین سازماندهی تلفات را افزایش می دهد و توسعه سازماندهی را با کندی مواجه می کند. در چنین شرایطی به جای سازمان واحد و علنی، هسته های مستقلی که ارتباطشان با یکدیگر سطحی و محدود ولی نقشه عمل مشترک دارند بهترین امکانات را در اختیار مبارزان قرار می دهد و تلفات و خشونت مبارزه پخش می شود. همانند این شبکه های اجتماعی در دوران انقلاب اسلامی و در میان مذهبیون به کمک شبکه مساجد محلی به وجود آمد. در حالی که سازمان های بزرگی مانند حزب توده و جبهه ملی به شدت سرکوب می شدند، سرکوب چنین هسته های خودبنیادی برای نیروهای ساواک بسیار دشوار بود.

4- باعث چرخش سریع تر اطلاعات می شود. ضمن این که نفوذ نیروهای سرکوبگر را سخت تر می کند. یک نفر می تواند رابط بین شبکه اجتماعی باشد. مثلا" بین شبکه اجتماعی محل کارش با شبکه اجتماعی محل زندگی اش. این کار به ویژه زمانی که ابزارهای ارتباطی به شدت توسط رژیم محدود می شود مفید خواهد بود.

5- موجب بالا رفتن آگاهی های سیاسی می شود. چرا که افرادی که این گونه با هم ارتباط برقرار کرده اند وقتی به هم می رسند معولا" به بحث های سیاسی می پردازند.

سوم – از حرکت های رادیکال و خشونت آمیز و شعارهای تند پرهیز کنیم

پیروزی مبارزه بی خشونت بیش از آن که به شدت و حدت آن وابسته باشد به استمرار آن بستگی دارد. دیکتاتور برای مدت زیادی نمی تواند از نیروی سرکوب استفاده کند و در دراز مدت از قحطی سیاسی خواهد مرد. ضربات کوچکتر اما مستمر نسبت به ضربات موثر و هیجان انگیز که موجب ساکت و آرام شدن موقت جنبش گردد بسیار مفیدتر است. 13 آبان آخرین ضربه جنبش سبز بر پیکره سیاه دیکتاتوری نیست.طرح هایی مانند نشستن و ماندن در خیابان به عنوان آخرین ضربه موقعی مفید است که دیکتاتوری غاصب احمدی نژاد و خامنه ای به اندازه کافی ضعیف شده باشد. بی شک زمان آن هم اکنون فرا نرسیده است.

هم چنین سر دادن شعارهایی مانند جمهوری ایرانی در شرایطی که هنوز حتی بسیاری از شهروندان موج سبز کور سوی امیدی به جمهوری اسلامی دارند موجب ناامیدی این افراد از جنبش سبز خواهد گردید. ما مطمئن هستیم به زودی روزی فرا می رسد که باقی مانده بدنه اجتماعی جمهوری اسلامی هم از آن به کلی قطع امید کرده و آن گاه همگی با هم شعار جمهوری ایرانی را خواهیم داد. در هر صورت مراقب نفوذ عوامل اطلاعاتی جمهوری اسلامی در میان بدنه جنبش سبز باشیم. بهترین راه برای فروپاشی این جنبش قدرتمند مردمی نه از بیرون بلکه از داخل و از طریق برهم زدن آهنگ سرعت آن است. تندروی از یک سو و سرخوردگی از سوی دیگر، بهترین نتیجه را برای کودتاچیان دارد. انقلاب سال 57 نتیجه حداقل دو سال مبارزات پیگیر مردمی بود.

Sunday, November 1, 2009

بیانیه آیت الله صانعی درآستانه 13 آبان

آیت الله صانعی: در جامعه ای که نخبگان آن مورد بی مهری، و دانشگاه ها و مردمش مورد حمله، هجمه و… قرار گرفته و گرفتار قید و بند شده و امکان ابراز نظر از آنها سلب می گردد و از سوی دیگر، مردمان آن جامعه نامحرم تلقی می گردند … مطمئناً استکبار خارجی و استبداد داخلی در دستیابی به منافع خود کم هزینه ترین و پر منفعت ترین راه را به دست آورده است

آیت‌الله صانعی در آستانه روز ۱۳ آبان و با دعوت مردم برای حضور در برنامه این روز، خاطرنشان کرده است که استکبار خارجی و استبداد داخلی در دستیابی به منافع خود پرمنفعت‌ترین راه را به دست آورده‌است، اما قدرت‌های استکباری و استبدادی باید بدانند ملت با پایداری خود و گرامی‌داشت چنین روزهایی نقشه‌های شوم پشت پرده و آشکاری که بر خلاف منافع و حقوق مردم ایران کشیده شده و می‌شود را خنثی و عقیم نموده و به خودشان باز می‌گرداند.

متن بیانیه آیت‌الله صانعی به این شرح است:

بسمه تعالی

ملت بزرگ و فهیم ایران

روز سیزدهم آبان یادآور صفحاتی از تاریخ این مملکت همچون تبعید امام خمینی (سلام الله علیه) در پی اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون ، کشتار دانش آموزان بیگناه در محوطه دانشگاه تهران و مبارزه ضد استکباری دانشجویان پیرو خط امام پس از انقلاب می باشد؛ توجه به مسائل تاریخی و درس گرفتن از آن می تواند ملت ها را در مسیر پرفراز و نشیب خود راهنمایی کند.

تبعید امام خمینی (سلام الله علیه) هرچند به علت سخنرانی بر علیه کاپیتولاسیون صورت گرفت، اما دستگاه استبدادی بنابر اطلاعیه ساواک علت آن را اقدام علیه منافع ملت، امنیت، استقلال و تمامیت ارضی معرفی نمود [۱]و منافع دولت های استعماری مانع هرگونه اعتراض به این تبعید و کشتار دانش آموزان بی گناه در صحن دانشگاه تهران و نقض گسترده آزادی بیان و دفاع از حقوق ملت از سوی آنها گردید.

آنچه امروز باید مورد توجه قرار گیرد این نکته است که دیگر قدرتهای استعماری، سیاست استعماری خود را با لشکرکشی، کشورگشایی و غارت آشکار منابع سایر کشورها و دخالت مستقیم در امور آنها دنبال نمی کنند، اما این به معنای پایان دوره استعمار نیست. بلکه شکل جدید بهره کشی از ملت ها با استفاده از شیوه های جدید، مد نظر آنان قرار گرفته و منافع ملی آن کشورها توجیه گر استعمار در شکل جدید خود گردیده است؛ هرچند آنها می کوشند که با استفاده از شگردهای نادرست و استفاده ناصحیح از واژه ها و مفاهیم مطلوب انسان ها، پرده بر اعمال خود بکشند؛ اما کیست که نداند آنان در بدست آوردن منافع خود هیچ حد و مرزی را نمی شناسند؛ و زمانی که منافع آن کشورها در میان باشد حقوق سایر ملت هاست که به مسلخ برده می شود.

بهره کشی، فصل مشترک استعمار قدیم و جدید است و حمایت قدرتهای استعماری از حکومت های مستبد، نشانگر و دلیلی دیگر بر این واقعیت است که استعمار و استبداد، دو روی یک سکه اند. حمایت دولت وقت آمریکا از کودتای ۲۸ مرداد و تغییر مسیر تاریخی یک ملت، از خاطره مردم ایران فراموش شدنی نیست؛ پشتیبانی بی چون و چرای دولتهای استعماری از حکومت شاه در حالی که فرزندان این مرز و بوم در سیاه چال های آن رژیم زندانی، شکنجه و شهید می شدند را چگونه می توان توجیه نمود.

حمایت مستقیم و غیر مستقیم دولت های استعماری و استکباری از صدام در جنگ هشت ساله علیه ملت ایران که منجر به شهادت، مجروحیت و اسارت هزاران تن از فرزندان این مرز و بوم و وارد آمدن میلیاردها دلار خسارت به این کشور گردید، چه معنا و مفهومی می توانست داشته باشد. حمایت آنها از دولتهای مستبد در گذشته و حال در حالی که حقوق اولیه آن ملت ها در کشورهایشان پایمال گشته، با چه هدفی صورت گرفته و می گیرد.

نمونه هایی از این دست بسیار است که شاهدی است بر اینکه هیچ گاه دولت های قدرتمند استعماری و استبدادی شرق و غرب برای جلوگیری از ظلم و ستم و رسیدن مردم به حقوق، عدالت و آزادی های فطریشان « فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا » هزینه ای نپرداخته و تنها منافع ظالمانه و جائرانه آنها تعیین کننده روابط و برخوردشان با سایر کشورها خواهد بود.

آنچه می تواند استقلال کشورها مخصوصاً کشور عزیزمان را با توجه به شیوه های جدید استعمار حفظ نماید و مانع از تضییع حقوق آنان گردد؛ تنها توکل به ذات باری تعالی، « وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ » هوشیاری نخبگان جامعه، آگاهی توده های مردم، آزادی بیان، وجود رسانه های آزاد و مستقل، توجه به نظر و آراء اکثریت مردم و اهداف اولیه ایجاد نظام جمهوری اسلامی است.

در جامعه ای که نخبگان آن مورد بی مهری، و دانشگاه ها و مردمش مورد حمله، هجمه و… قرار گرفته و گرفتار قید و بند شده و امکان ابراز نظر از آنها سلب می گردد و از سوی دیگر، مردمان آن جامعه نامحرم تلقی می گردند و جهل آنان در مسائل برآگاهیشان ترجیح داده می شود و رسانه های متملق و دروغ پرداز بر رسانه های مستقل ـ که چشمان بیدار جامعه اند ـ ترجیح داده شود، مطمئناً استکبار خارجی و استبداد داخلی در دستیابی به منافع خود کم هزینه ترین و پر منفعت ترین راه را به دست آورده است و هیچ گاه دولتها در رسیدن به منافع خود در پی افزایش هزینه های خود نیستند. لکن قدرتهای استکباری و استبدادی بدانند این ملت با پایداری خود و گرامیداشت چنین روزهایی نقشه های شوم پشت پرده و آشکاری را که بر خلاف منافع و حقوق مردم ایران کشیده شده و می شود خنثی و عقیم نموده و به خودشان باز می گردانند که« وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللهُ وَاللهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ».

یوسف صانعی

قم المقدسه

سخنان رهبر اصلاحات در خانه هنرمندان

سید محمد خاتمی در خانه هنرمندان: کسانی که خود را محور عالم می‌دانند و دارای خصلتی هستند که می‌پندارند در صورتی می‌توانند باشند که دیگری نباشد و این دیگری یا باید تسلیم توهم آنها شود یا از میان برخیزد، اهل گفت‌وگو نیستند و اگر زور پیدا کنند زور را به جای منطق می‌نشانند. این افراد نه تنها در مسیر گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها مشکل ایجاد می‌کنند بلکه در داخل یک فرهنگ نیز با رفتارهای خود سبب می‌شوند عرصه زندگی بر انسان‌ها تنگ و تنگ‌تر شود.

به گزارش کلمه: خانه هنرمندان شنبه شب به مناسبت ولادت امام رضا(ع) میزبان گروهی از هنرمندان و علمای دینی از جمله سیدمحمد خاتمی رییس جمهوری پیشین کشورمان بود تا جوایز پنجمین دوره اخلاق و نیایش به برگزیدگان اهدا شود.

این مراسم با سخنرانی احمد مسجد جامعی آغاز شد و دو اپیزود از نمایش مسافران به کارگردانی محمد رحمانیان نیز با بازی مونا احمدی و افشین هاشمی اجرا شد تا پس از اهدای جوایز نوبت به سخنرانی سید محمد خاتمی برسد.

وی در بخشی از سخنانش گفت : کسانی که خود را محور عالم می‌دانند و دارای خصلتی هستند که می‌پندارند در صورتی می‌توانند باشند که دیگری نباشد و این دیگری یا باید تسلیم توهم آنها شود یا از میان برخیزد، اهل گفت‌وگو نیستند و اگر زور پیدا کنند زور را به جای منطق می‌نشانند. این افراد نه تنها در مسیر گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها مشکل ایجاد می‌کنند بلکه در داخل یک فرهنگ نیز با رفتارهای خود سبب می‌شوند عرصه زندگی بر انسان‌ها تنگ و تنگ‌تر شود.

خاتمی در شروع سخنرانی اش پس از تبریک ولادت امام رضا (ع) به تاخیر در برگزاری مراسم که همه ساله در سال روز تولد امام حسن (ع) برگزار می شد ، اشاره کرد و سپس به قدردانی از احمد مسجد جامعی پرداخت و گفت : برکات وجودی ایشان در زمان تصدی مسوولیت رسمی هم بسیار زیاد بود، اما گاهی نادیده انگاشته و حتی گاهی خلاف آن برداشت می‌شد، اما کسی که برای خدا کار می‌کند منتظر نمی‌ماند ببیند در عرصه رسمی چگونه با او برخورد می‌کنند؛ کاری که برای خدا انجام می‌شود پاداشش را نیز از جانب خدا می‌گیرد.

سید محمد خاتمی با اشاره به این که در دوره فتنه باید به قرآن تمسک جست ، گفت : البته همیشه نیازمند تمسک به قرآن هستیم؛ به ویژه طبق روایاتی که از پیامبر بزرگوارمان بر جای مانده، در زمان فتنه، تمسک به قرآن و رجوع به آن باید بیشتر باشد؛ بنابراین در جهان پر از فتنه‌ای که در آن به سر می بریم و این جا و آن جا را فتنه فراگرفته است ، نیاز ما به رجوع به قرآن بیش از هر زمان دیگری است.

خاتمی در بخشی از سخنانش به سفرش در سال ۷۹ به شهر وایمار آلمان زادگاه گوته شاعر بزرگ آلمانی که فرار بوده دو لوح سنگی از شعر گوته و حافظ نصب شود ، اشاره کرد و گفت : آنچه در وایمار رخ داد نه تنها امکان گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها بود بلکه تاکیدی بر لزوم گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در دنیایی پر از دروغ ، نیرنگ و کینه‌توزی که در آن به سر می‌بریم، بود.

وی سپس به موضوع گفت و گو و کسانی که اهل گفت و گو هستند پرداخت و گفت : گفت‌وگو توسط کسانی موثراست که اهل فکر و متواضع باشند و تصور نکنند هر چیز که آنها می‌گویند، عین حقیقت است و وجود خود را در نفی وجود دیگری نبینند.

وی اضافه کرد: کسانی که خود را محور عالم می‌دانند و در این زمینه دچار توهماتی هستند و این توهمات را عین حقیقت می‌پندارند، هم‌چنین دارای خصلتی هستند که می‌پندارند در صورتی می‌توانند باشند که دیگری نباشد و این دیگری یا باید تسلیم توهم آنها شود یا از میان برخیزد، اهل گفت‌وگو نیستند و اگر زور پیدا کنند زور را به جای منطق می‌نشانند. این افراد نه تنها در مسیر گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها مشکل ایجاد می‌کنند بلکه در داخل یک فرهنگ نیز با رفتارهای خود سبب می‌شوند عرصه زندگی بر انسان‌ها تنگ و تنگ‌تر شود.

سید محمد خاتمی به خاطره ای از سفر به آلمان و حضورش در یک میزگرد اشاره کرد و گفت : بعد از مراسم پرده‌برداری از لوح‌های مربوط به اشعار حافظ و گوته در این شهر که با حضور نخست‌وزیر سابق آلمان برگزار شد، در میزگردی با حضور تعدادی از متفکران و اندیشمندان شرکت کردیم که در آن نسبت دین و عقل و دین و سیاست مورد بررسی قرار گرفت.

وی ادامه داد: در آنجا یکی از اندیشمندان مسیحی حاضر از من سوال کرد ما در مسیحیت می‌توانیم انجیل را نقد کنیم آیا شما عالمان دینی نیز می‌توانید و حاضرید قرآن را نقد کنید، من خطاب به وی یادآور شدم یک تفاوت اساسی در اینجا وجود دارد و آن این است که انجیل یا انجیل‌هایی که وجود دارند بعد از حضرت عیسی(ع) تدوین شده‌اند؛ به طوری که عنوان می‌شود این کتاب آسمانی برداشت انسانی بزرگوارانی است که آن را تدوین کرده‌اند اما در مورد قرآن بنا بر اتفاق نظر همه مسلمانان و گزارش‌گران تاریخی غیرمسلمان، می‌توان گفت کلامی است که از سوی پیامبر(ص) آمده و همان لحظه اعلام، کتابت شده است؛ اگر چه تدوین آن در دوران خلیفه سوم مسلمانان انجام شده ولی این مساله لطمه‌ای به اصل قضیه نمی‌زند.

وی در ادامه با یادآوری این که بر اساس روایت، قرآن بطن دارد و بطن آن، بطون دیگر و این امر تا هفت بطن ادامه دارد، بر این نکته تاکید کرد که این بطون قرآن توسط تاویل‌گرانی که عالم به آن باشند، باید تعریف شود.

رییس موسسه گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در ادامه با یادآوری این که قرآن به ظاهرش منحصر نیست، یادآور شد: قرآن فراتر از ظاهر است. جفای بزرگی به قرآن شده که باید آن را از ناحیه ظاهرپرستان و سطحی‌نگران دانست که همه فهم خود از این کتاب آسمانی را در ظاهری که برخاسته از دیدگاه‌های سطحی‌شان است خلاصه کرده‌اند.

وی در ادامه با ابراز تاسف نسبت به این‌که ظاهرپرستان مبنای نظم و انتظام امور در جامعه قرار گیرند، گفت: در این حالت آنها هر دیدگاهی را که هماهنگ با خود نبینند، برنمی‌تابند.

احمد مسجد جامعی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره اصلاحات نیز با اشاره به تولد امام رضا به سابقه جایزه اخلاق و نیایش پرداخته و اشاره ای به بنیان گذاران این جایزه و به خصوص قیصر امین پور وطاهره صفارزاده کرد و گفت : سال گذشته جای قیصر امین پور در مراسم ما خالی بود و حست حضور او را داشتیم ، اما امسال دریغ حضور طاهره صفارزاده را هم داریم.

وی در بخش دیگری از سخنانش به برکات جشنواره رضوی پرداخت و گفت : هنر رضوی از همان دوران اولیه برکات زیادی داشتند و خوشحالم به اطلاع برسانم که فیلم “هر شب تنهایی” ساخته آقای صدر عاملی که درباره زائران امام رضا (ع) است در جشنواره آیینی ایتالیا برگزیده شد. آقای صدر عاملی قرار بود که تعداد این فیلم ها را که درباره امام رضا که می سازند به ۱۰ فیلم برسانند و امیدوارم که بتوانند این فیلم ها را بسازند.

عضو شورای شهر تهران، محبت سلسله طلایی خاندان اهل بیت و امام رضا (ع) را جزو هویت ملی ما ایرانیان دانست و گفت : در میان آثاری که در حرم رضوی هست به آثاری می رسیم پیرامون رابطه اقلیت ها و حضرت.

وی سپس به مناظره های امام رضا (ع) پرداخت و گفت : امام در آن مناظره ها با بزرگان ادیان ابراهیمی ، بزرگان فرق اسلامی و بزرگان زنادقه گفت و گو کردند. حضرت در مباحثه های خود به اصول و آثار مورد قبول گروه و فرقه های طرف بحث استناد می کردند و با آنان با زبان و کتاب خوشدان بحث می کردند ، چنان که یک بار در یک بحث امام با گروهی سخن می گفتند که یکی از صاحابه زبان آنان را نمی فهمید و از حضرت پرسید که با چه زبانی گفت و گو کردید و امام گفتند اینان گروهی از اهل فارس بودند و به زبان فارسی با آنان گفت و گو می کردند.

پایان بخش سخنان احمد مسجد جامعی شعری از قیصر امین پور بود .

وی درباره این شعر گفت : این شعر قیصر نگاهی معرفیتی در حوزه امام شناسی دارد و با نگاه بزرگان شیعه کا ملا تطبیق دارد و همان نگاه را با ساده و روشن با زبانی شاعران بیان کرده است و به وقایعی که در مسیر حرکت حضرت رضا (ع) رخ داده است اشاره کرده است . مسجد جامعی سپس شعر قیصر امین پور را خواند:

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند

موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی

ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

نام تو رخصت رویش است و طراوت

زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند

از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی

ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند

اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد

چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

کاش من هم عبور تو را دیده بودم

کوچه‌های خراسان، تو را می‌شناسند

در این مراسم آیت الله جوادی آملی و حجت الاسلام رسولی محلاتی برگزیده شدند که فرزندان آن علما جوایز را از سید محمد خاتمی ، احمد مسجد جامعی ، سید محمد احصایی و مجید مجیدی دریافت کردند . محمد رحمانیان در تئاتر ،حسام الدین سراج در موسیقی ، رضا میرکریمی در سینما ، بنی رضی در خوشنویسی ، هادی ندیمی در معماری و م . موید در شعر برندگان پنجمین دوره جایزه اخلاق و نیایش بودند .

در این نشست چهر هایی چون حسن بیادی ، نوراللهیان ، عبدالهیان ، احمدرضا درویش ، منوچهر محمدی ، خسرو طالب زاده ، محمد مهدی حیدریان ، مرتضی کاظمی ، مجید صیادی ، فریدون عوزاده خلیلی ، رضا بابک ، سید محمد بهشتی ، علیرضا رییسیان ، محمد جواد حق شناس و…حضور داشتند.

مهندس الویری آزاد شد / خبر آزادی نبوی کذب است

مهندس الویری آزاد شد

به گزارش کلمه مهندس مرتضی الویری شنبه 9 آبان آزاد شداین عضو کمیته ی پیگیری وضعیت زندانیان و آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات دیروز با قید وثیقه آزاد شد.

خانواده بهزاد نبوی خبر آزادی وی را که برخی رسانه منتشر کردند قویا تکذیب نمودند

به گزارش آینده براساس تماس خبرنگار موج سبز آزادی با خانواده بهزاد نبوی اعلام شد که وی همچنان در بیمارستان و تحت مراقبت زندانبانان قرار دارد و تغییری در وضعیت وی پیش نیامده است.

این چهره شاخص سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شامگاه ۲۳ خرداد بازداشت، پس از یک روز آزاد و سپس مجددا بازداشت شد و بیش از ۱۳۰ روز از بازداشت او می‌گذرد.

وی ماه گذشته در بیمارستان عمل جراحی کرد.

با وجود چند بار حضور نبوی در دادگاه، وی هیچ سخنی در دادگاه نگفت.

نبوی وزیر صنایع سنگین دولت شهید رجایی و مهندس موسوی و نایب رییس مجلس ششم بوده است.

بیانیه شماره 14 مهندس میرحسین موسوی

بیانیه شماره 14 مهندس میرحسین موسوی

مهندس میرحسین موسوی در آستانه ی یوم الله سیزدهم آبان بیانیه ای خطاب به ملت شریف ایران صادر کرد . به گزارش “کلمه” متن کامل این بیانیه به شرح زیر است.

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ معاصر ما سیزدهم آبان یادآور سه حادثه است. در نخستین از این رویدادها امام خمینی از ایران تبعید شد و نهضت در فترتی سیزده ساله فرورفت. رژیم شاه پس از به دست آوردن چنین نتیجه‌ای باید خود را شماتت کرده باشد که چرا این راه حل ساده را پیش از آن به کار نبست. یک قیام بود و یک امام که وقتی از صحنه دور شد دیگر چیزی از شور تحول‌خواهی باقی نماند. آیا به راستی امام خمینی در حرکتی که آغاز کرد تنها بود؟ هرگز چنین نبود، زیرا هرگز چنین نیست که یک فرد بتواند به تنهایی در صحنه جامعه تحولات نمایان ایجاد کند. پیروان او بسیار بودند، اما آنان شبیه به یارانی نبودند که سال‌ها بعد پیرامونش را گرفتند، آن زمانی که گفت «رهبر ما آن طفل سیزده ساله است …»

دومین سیزدهم آبان روز رهبران سیزده ساله است؛ دانش‌آموزانی که برای تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده بودند و مورد یکی از سبعانه‌ترین کشتارها قرار گرفتند. تجربه رژیم از حوادث دهه چهل بود که موجب چنین حرکات خونینی شد. تصور بر آن بود که اگر با همان قاطعیت گذشته عمل کنند از نو به همان نتایج خیره‌کننده دست می‌یابند، حال آن که زمینه اجتماعی کاملا تغییر کرده بود؛ زمین تغییر کرده بود و زمان تغییر کرده بود و مهمتر از آن جان انسان‌ها تغییر کرده بود. دیگر حکومت شاهنشاهی با یک امام تنها روبرو نبود. این بار کسانی گرد او جمع شده بودند که شاید به اندازه پدرانشان او را نمی‌شناختند یا سخنانش را نشنیده بودند، اما به اندازه امام خود شور در سینه داشتند؛ آنها همچون پدرانشان برای به راه ‌افتادن لازم نبود که پی‌درپی شماتت شوند.

درباره سومین سیزده آبان بسیار گفته شده است، تا جایی که بعید است کمترین اطلاعی از آن ماجرا ناگفته مانده باشد؛ از جمله آن که در این رویداد امام از دانشجویان مسلمان پیروی کرد. ظاهرا این دانشجویان بودند که خود را پیرو خط امام می‌خواندند، اما در واقع این امام بود که حرکت آنان را دنبال نمود. قطعا هیچ‌یک از رهبران و فرماندهان انقلاب در شکل دادن به آنچه در این روز اتفاق افتاد نقشی نداشت. حتی خود دانشجویان تصور می‌کردند بعد از چند روز حادثه تمام می‌شود و به خانه‌هایشان باز می‌گردند. ولی امام این رویداد را پیگیری کرد و آن را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول نامید. تنها امامی که درد یک سکوت سیزده ساله را چشیده باشد می‌داند که جامعه‌ای شکل‌یافته از چوب‌های فرمانبر و خشک از خود جوششی ندارد و حیات پاکیزه‌ای ندارد. او مردم را رهبر می‌پسندید، زیرا می‌دانست که گذر از یک گردنه تاریخ برای سعادت هیچ ملتی کافی نیست. آنان باید از چنان خودانگیختگی و بصیرتی برخوردار شوند که در هر عصری و نسلی بتوانند راه را از بیراهه بشناسند و بپیمایند. مردم ما امروز رهبرانند و این همان آرزوی بزرگی است که امام برای آنان داشت. او ما را دعوت ‌کرد به سوی آن چیزی که ما را زنده می‌کرد.

آنک سیزدهم آبان، این سبزترین روز سال دوباره از راه می‌رسد. آیا امروز قابل‌تصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست داده‌ایم، و اگر چنین نباشد این نشانه‌ای از ریشه‌های انقلابی ماست. ما به اتکای این ریشه‌هاست که سبز شده‌ایم، ریشه‌هایی که اگر از آنها دور شویم به همان چیزی تنزل خواهیم کرد که مخالفان مردم آرزو می‌کنند. به این خاطر است که جا دارد با هر تلاش افراطی در این جهت برخوردی احتیاط‌آمیز داشته باشیم.

حرکت ما از واگذار کردن اسلام به جبهه خرافه‌پرستان و سپردن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان، از ناچیز شمردن میراث و میوه مبارزات یک‌صدساله مردم ایران و جایگزین کردن آن با تصوراتی گنگ، و از جدایی و بیگانگی نسبت به ریشه‌های تاریخی‌اش نفع نمی‌برد، و اگر برخی دولت‌های بیگانه بر ترویج چنین تمایلاتی اصرار دارند شاید در این کار سودی ملاحظه می‌کنند. آنها اگر لازم باشد با وجدانی آرام بر سر جنبش امروز ایرانیان پشت میز معامله می‌نشینند و به همان مقدار آزادی و توسعه سیاسی که در کشورهای همسایه‌ وجود دارد برای ملت ما قناعت می‌کنند و در این قناعت قابل سرزنش نیستند. این ما هستیم که اگر مصالح خود را به درستی تشخیص ندهیم باید ملامت ‌‌شویم.

این روزها هر نگاهی که به نگاهی می‌افتد از پیروزی می‌پرسد. کی به آن می‌رسیم؟ چه چیز ما را به آن می‌رساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش می‌اندازد؟ و چه چیز آن را کمال می‌بخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواسته‌ای در جامعه متولد می‌شود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولت‌ها تنها می‌توانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند.

آیا ما هم می‌توانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟ آری. المعروف بقدر المعرفه؛ انسان‌ها به قدری که بصیرت و آگاهی از خود به نمایش می‌گذارند در خور نیکویی‌ها قرار می‌گیرند. کما این که در این چند ماه مردم ما بیش از آن که از رنج‌های خود گنج به دست آورده باشند از برکات خردمندی خود بهره‌مند شده‌اند.

راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان می‌دهد که ما تا انتها بر سر خواسته‌های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز می‌گشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز می‌کند. اگر برای قبول این حقیقت به مثال نیاز دارید به سیاست خارجی دولتمردان بنگرید. همان وقتی که آنان مناسبات بین‌المللی کشور را به اغراض تبلیغاتی آلوده کردند و از خردورزی و متانت کناره گرفتند می‌شد حدس زد که به زودی مصالح بلندمدت مردم را به هیچ معامله خواهندکرد. شانزده سال پیش از این تهیه سوخت برای تاسیسات هسته‌ای تهران امری بود که نه مسئولان و نه رسانه‌ها انجام آن را یک خبر مهم تلقی نمی‌کردند. امروز قسمت اعظم محصول فعالیت‌های هسته‌ای کشور ،که این همه جاروجنجال به خود دیده و چندین تحریم برای ملت به همراه آورده است، گویا باید برای تامین همین نیاز ساده تحویل کشورهای دیگر شود، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما بگذارند. آیا این یک پیروزی است؟ یا یک تقلب آشکار، که چنین تسلیمی فتح‌المبین نامیده شود؟

دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشاده‌دستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط‌گرند. حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریط‌های دولتمردان ایمن نشده‌ایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریم‌ها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است.

چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.

تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک راهبرد کلیدی برای ساختن فرداست. با چنین راهبردی ما در تاریکی قدم نمی‌گذاریم و میراث‌های به جا مانده از مبارزات نسل‌های پیشین را به هیچ تقلیل نمی‌دهیم. و هر آنچه از آرمان‌ها و خواسته‌هایمان که جا بماند با زندگی‌های خود آن را به دست می‌آوریم، زیرا ساختار ظاهری هرگز تمام آن چیزی، بلکه قسمت اصلی آن چیزی نیست که در جامعه واقعیت دارد. بخش اصلی این واقعیت زندگی‌های ماست. دستگاه ظاهری می‌تواند فرزندان انقلاب را همچون تبهکاران دستگیر کند و لباس‌های تحقیرآمیز بر قامتشان بپوشاند و مردم می‌توانند با نگاهشان از آنان قهرمان بسازند و به آنان افتخار کنند. در این رودررویی کدامیک برنده‌اند؟ دستگاه ظاهری می‌تواند آنان را در دادگاه‌های نمایشی محکوم کند و نگاه مردم می‌تواند آنان را در پیشگاه وجدان خویش حاکم بداند. به راستی کدامیک از این دو در واقعیت جامعه حکومت می‌کنند؟ دستگاه ظاهری با برخوردهای توهین‌آمیز خود خانواده‌های آنان را سرافکنده و خوارشده می‌خواهد و نگاه‌های مردم آنان را در عین تلخ‌کامی‌هایی که می‌چشند سربلند می‌بیند. کدامیک از این دو نگاه بر احساس این خانواده‌ها چیره است؟ دقت کنید که تنها در نگاه مردم این همه قدرت وجود دارد و تا اینجای کار هنوز حرفی از دیگر توانایی‌های آنان نگفته‌ایم. دستگاه ظاهری می‌تواند برای این خانواده‌ها تنهایی و عسرت تدارک ببیند و مردم می‌توانند آنان را در آغوش بگیرد؟ به راستی کدامیک از این دو بر کار خود غالبند؟ دستگاه ظاهری می‌تواند دانشجویان غریب را به جرم ابراز عقیده از خوابگاه محروم کند و معیشت آنان را در تنگنا قرار دهد و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند با حمایت‌‌های خود از آنان پشتیبانی کنند. تاثیر اقدام کدامیک از آنها بیشتر است؟ به راستی کدامیک از آنها قدرتمندتر است؟ بلکه اساسا تقابلی میان این دو وجود ندارد؛ یکی هست و دیگری نیست، زیرا این زندگی‌های ماست که به هر امری در نظم ظاهری جامعه معنا می‌بخشد. ما در چند ماه گذشته نه با شکستن این نظم، که با تغییر معنا دادن به آن از راه زندگی‌هایمان صحنه جامعه را تغییر دادیم. ما چه نیازی به شکستن این نظم داریم در حالی که در هر شرایطی این ما هستیم که با زندگی‌های خود به آن جهت می‌دهیم.

بعد از این نیز راه ما این است. در شرایطی که اصول متعدد قانون اساسی بتوانند بی‌محابا معطل بمانند حقیقت آن است که فرقی میان قانون خوب و بد وجود ندارد. ساختار سیاسی کشور اگر بهترین نظم ممکن باشد به چه کار می‌آید اگر زندگی‌های ما به آن اعتبار نبخشد، یعنی معنی برایش تدارک نبیند، آن را تنفیذ نکند و اجرای بدون تنازل آن را مطالبه ننماید؟ به همین ترتیب اگر این ساختار واجد اشتباهات و عقب افتادگی‌های واضح بود ما تنها در صورتی می‌توانستیم آن را اصلاح کنیم که نخست معنای آن را اصلاح می‌کردیم و این کار را با زندگی‌های خود انجام می‌دادیم.

البته بسیارند ملت‌هایی که این توانایی خود را به جا نمی‌آورند و ترجیح می‌دهند قدرت را به قدرتمندان وابگذارند. آنها در جامعه خود پیشوا نیستند، ولی مردم ما هستند.

سیزدهم آبان میعادی است تا از نو به یاد آوریم که در میان ما مردم رهبرانند. این روز عزیز را به ملت ایران تبریک می‌گویم و برای گروهی از آفرینندگان این مناسبت که اینک در بندند و دیگر اسیران نهضت سبز از خداوند آزادی، شکیبایی و پاداشی متناسب با نیت‌های بلندشان آرزو می‌کنم.

میر حسین موسوی